
آنچه در این مطلب میخوانید
کاربرد فناوری ها در پروژه های DeFi با وجود این که DLT و بلاک چین برای زیربنای اکوسیستمهای مبتنی بر توکن در سیستمهای غیرمتمرکز مانند بیتکوین (BTC) استفاده میشوند، اما آنها تنها راه رسیدن به تمرکززدایی نیستند. بعلاوه، بسیاری از دفتر کل توزیع شده دارای یک مدل حکومتی سلسله مراتبی و متمرکز هستند که فقط افراد دارای اختیار را محدود میکند. از سوی دیگر، غیرمتمرکز بودن همیشه به معنای پراکندگی نیست.
با توجه به اینکه جبران هزینههای زیرساختهای متمرکز در دنیایی که میتوان خدمات را به صورت توزیعشده یا غیرمتمرکز ارائه کرد، دشوار خواهد بود، حذف واسطهها نیز پیش شرط تمرکززدایی نیست. بلکه ممکن است یک نتیجه (جانبی) باشد.
این مقاله در مورد چهار ریشه DeFi از جمله هوش مصنوعی (AI)، دادههای کلان، ابر و DLT بحث خواهد کرد.
هوش DeFi
قانون مور، قانون کرایدر و الگوی دیگری که هنوز هیچ نامیبرای آن ارائه نشده است، الگوهای کلیدی رشد فناوری برای فضای DeFi هستند. قانون مور بیان میکند که میزان ظرفیت پردازش دادهها به صورت تصاعدی رشد میکند. طبق قانون کرایدر در مورد ظرفیت ذخیره سازی دادهها هم همینطور است.
ترکیبی از قدرت پردازش فزاینده و ظرفیت ذخیره سازی دادهها منجر به هزینههای کمتری برای هر دو میشود. دلیل سومیکه DeFi را فعال میکند، گسترش سریع ظرفیت ارتباطات همراه با قیمتهای پایین تر است. افزایش کارایی شبکه که منجر به پهنای باند بیشتر به ازای هر دلار سرمایه گذاری شده میشود، از فرض اساسی افزایش پهنای باند با هزینههای کمتر پشتیبانی میکند.
مجازیسازی سختافزاری با این سه الگوی تکاملی فعال میشود: نرمافزار میزبانی میشود، بهروزرسانی میشود و به جای هر ایستگاه کاری، روی سرورهای غیرمتمرکز اجرا میشود. فقط دادههایی که باید به صورت محلی (اتصال آنلاین فوری و پهنای باند زیاد) پردازش شوند، احتمالاً به صورت محلی پردازش میشوند.
مجازیسازی سختافزاری ساخت و پیادهسازی معماری سرویسگرا (همچنین به عنوان «نرمافزار بهعنوان سرویس» شناخته میشود) را امکانپذیر میسازد که در هسته DeFi قرار دارد. جالب توجه است که قانون مور، قانون کرایدر و گسترش پهنای باند با کاهش هزینهها همگی به طور همزمان اعمال میشوند، که به این معنی است که ماشیت یادگیری (ML) و انواع دیگر هوش مصنوعی (AI) به پیشرفت خود ادامه خواهند داد.
ABCD: ریشههای DeFi
در قلب DeFi چهار فناوری به بهترین وجه با علامت اختصاری “ABCD” مشخص میشود که مخفف کلمات هوش مصنوعی، داده کلان، ابر و DLT (شامل بلاک چین و قراردادهای هوشمند) است. اگرچه بسیاری از افراد با این مفاهیم آشنا هستند، اما یک مرور سریع از فناوریهای اساسی ارائه میکنیم تا در درک پیامدهای خطمشی DeFi کمک کنیم.
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی مبتنی بر ایده ایجاد نرم افزاری است که تواناییهای شناختی انسان مانند “یادگیری” و “حل مشکل” را مشابه سازی میکند. هر چه حجم دادهها بیشتر باشد، استنباطهای به دست آمده از دادهها روشن تر و دقیق تر است. به طور مشابه، هر چه حجم دادهها بیشتر باشد، استنباطهای به دست آمده از دادهها روشن تر و دقیق تر است.
یادگیری ماشینی زیرمجموعهای از هوش مصنوعی است که از روشهای آماری و مبتنی بر داده برای بهبود تدریجی عملکرد رایانهها در یک فعالیت خاص بدون نیاز به انسان برای برنامهریزی مجدد سیستم استفاده میکند. در واقع، یادگیری با “تمرین” بسیار زیاد و بازخورد مکرر انجام میشود که در آن ماشین مطلع میشود که آیا در یک کار موفق بوده یا شکست خورده است. در این زمینه، هوش مصنوعی برای بلاک چینها شامل یک دفتر کل دیجیتال است که عوامل دیجیتال هوشمند بر آن نظارت دارند.
حجم گسترده دادههای عمومیتولید شده در مورد تراکنشهای مالی یکی از مزایای اصلی DeFi است. این حجم عظیم از دادههای مالی میتواند مدلهای هوش مصنوعی مانند رباتهای آربیتراژ را آموزش و توسعه دهد. این دادهها سعی میکنند سود را بر اساس حرکات مورد انتظار قیمت دارایی به حداکثر برسانند.
کاربردهای فعلی هوش مصنوعی در فنآوریهای DeFi، بهویژه با افزایش حجم دادههای قابل دسترسی و افزایش انواع سرویسهای دیفای، خیلی سطحی و پیش پا افتاده هستند.
Fetch.ai نمونه ای از هوش مصنوعی در DeFi است. یک آزمایشگاه یادگیری ماشینی مستقر در کمبریج، Fetch.ai در حال توسعه یک پلتفرم هوش مصنوعی غیرمتمرکز بر اساس یک دفتر کل توزیع شده است که امکان سهام گذاری دادهها، اتصال و تراکنشهای امن در سراسر جهان را فراهم میکند.
امنیت مالکیت معنوی (IP) برای موفقیت هر شرکت فناوری مالی (فین تک)، از جمله صنعت به سرعت در حال رشد DeFi، حیاتی است. در حالی که تکنیکهای مختلفی برای محافظت از پیشرفتهای هوش مصنوعی وجود دارد، یک استراتژی محبوب این است که دادههای زیربنایی مورد استفاده برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی را به عنوان یک راز تجاری حفظ کنیم. برای بسیاری از شرکتها، دادههای مورد استفاده برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی یکی از مهم ترین بخشهای IP آنهاست.
زمانی که دادههای اساسی در دسترس عموم است و مطمئناً قبلاً توسط رقبا برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی خود استفاده شده است، کسبوکارها باید به روشهای بیشتری برای محافظت از مالکیت معنوی خود متکی باشند. به عنوان مثال، تکنیکهایی برای به دست آوردن یا پیش پردازش دادههای بلاک چین قبل از آموزش هوش مصنوعی، میتوانند به عنوان اسرار تجاری یا حق ثبت اختراع محافظت شوند.
دادههای کلان
دادهها در قلب تمام نوآوریهای DeFi قرار دارند، که نتیجه دیجیتالی شدن طیف گسترده ای از فرآیندها است: مفهوم “دیجیتالی شدن همه چیز”، که زیربنای نظریههای انقلاب صنعتی چهارم است.
تجزیه و تحلیل سنتی دادهها و تکنیکهای کلان داده هر دو با افزایش حجم دادهها پشتیبانی میشوند. جمعآوری و تحلیل مجموعههای دادهای که برای برنامههای پردازش داده معمولی بیش از حد عظیم یا پیچیده هستند، تحلیل دادههای کلان نامیده میشوند.
اپلیکیشنهای داده کلان، حجم زیادی از دادهها را تحلیل میکنند و از روشهای مدرن تجزیه و تحلیل دادهها برای یافتن همبستگیهای غیرمنتظره، آزمایش همبستگیهای مورد انتظار برای علیت، یا محاسبه احتمال یک الگوی از پیش تعیین شده استفاده میکنند. بنابراین، تحلیل دادههای DeFi به عمل شناسایی، تفسیر و برقراری ارتباط الگوهای مرتبط در دادههای پروتکل DeFi و همچنین فرآیند استفاده از چنین الگوهایی برای تصمیم گیری بهتر اشاره دارد.
پروتکل داده کلان یک پلتفرم تبادل اطلاعات و خدمات تجاری است. این پروتکل دادههای تجاری را از تامینکنندگان حرفهای داده جمعآوری میکند، آنها را توکن میکند و با استفاده از پروتکل DeFi و بازار Web 3.0 در Uniswap آن را نقد میکند. با ارائه نقدینگی به توکنهای داده، کاربران میتوانند داده به دست آورند.
پردازش ابری
تمرکززدایی ظرفیت سرور را محاسبات ابری غیرمتمرکز مینامند. به جای استفاده از یک سرور واحد در یک مرکز سرور واحد، مجموعه دادهها را میتوان بین بسیاری از مراکز سروری که کم و بیش به طور همزمان از طریق اینترنت در دسترس تعداد زیادی از کاربران واقع در سراسر جهان هستند، توزیع کرد.
رایانش ابری به ارائه ظرفیت ذخیرهسازی و پردازش دادهها به صورت درخواستی بدون نیاز به مالکیت یا بهرهبرداری از سرورهایی که این خدمات را توسط کاربران ارائه میکنند، اشاره دارد. رایانش ابری مبتنی بر مراکز داده تجاری است که ظرفیت را به مصرف کنندگانی که از طریق اینترنت به آن دسترسی دارند اجاره میدهند.
ارائهدهندگان خدمات ابری معمولاً مراکز سرور را در مناطق زمانی، کشورها و مناطق اقتصادی مختلف به هم پیوند میدهند تا پایداری ابر را در مواجهه با تقاضای بیثبات و عرضه انرژی فراهم کنند، در زمان اوج تقاضا تنوع ایجاد کنند و از عملیات اقتصادی که هزینههای انرژی در طول روز در نوسان است اطمینان حاصل کنند. این خدمات ابری همچنین تقاضای بیشتری را به سرورهایی هدایت میکنند که به دلیل تقاضای و هزینههای انرژی کمتر، ظرفیت پردازش دادهها در آنها ارزان تر است.
جای تعجب نیست، استفاده رو به رشد از زیرساختهای رایانه ای مبتنی بر ابر، ایجاد راه حلهای عملی برای رفع مشکلات موجود را تحریک کرده است. به نظر میرسد گزینه استفاده از یک پارادایم غیرمتمرکز یا نظیر به نظیر در میان راه حلهای ارائه شده به عنوان جایگزینی برای خدمات محاسبات ابری معمولی محبوب باشد.
چنین راه حلهایی بر روی شبکههای مبتنی بر بلاک چین گره ایِ ارائه دهندگان خدمات ابری ساخته شده اند که منابع رایانش ابری را به طور مستقل به اشتراک میگذارند و ایمن میکنند. در اصل، رمزنگاری به محافظت از امنیت شبکه در DeFi و خدمات ابری کمک میکند.
فناوری دفتر کل توزیع شده (شامل بلاک چین و قراردادهای هوشمند)
اگر نمیدانید فناوری دفتر کل توزیع شده در بلاک چین چیست، برای کسب اطلاع از این موضوع به خواندن ادامه دهید.
دفتر کل توزیع شده یک پایگاه داده مشترک و همگام شده با اجماع بر روی شبکههایی است که چندین سایت، مؤسسه یا قاره را در بر میگیرد و به یک تراکنش اجازه میدهد چندین شاهد خصوصی یا عمومیداشته باشد. به اشتراک گذاری دادهها منجر به ایجاد پایگاه داده ای میشود که در شبکه ای از سرورها توزیع شده و به عنوان دفتر کل عمل میکند.
دفتر کل توزیع شده با عدم وجود یا وجود جزئی مدیریت مرکزی و عدم ذخیره سازی متمرکز داده مشخص میشود. بنابراین آنها “توزیع” میشوند، به این معنا که تعاملات نرم افزار محور شرکت کنندگان متعدد برای ثبت بخش خاصی از اطلاعات مجوز میدهد.
هنگامیکه با راه حلهای رمزنگاری ترکیب میشوند، چنین ویژگیهایی (تمرکززدایی و توزیع در یک شبکه از رایانهها) خطر دستکاری دادهها را کاهش میدهد و نیاز به اتکا به اشخاص ثالث، به ویژه ارائه دهندگان خدمات ذخیره سازی داده را از بین میبرد، زیرا این جایی است که دادهها ذخیره میشوند و راحت تر دستکاری میشود.
ساده ترین راه برای درک دفتر کل توزیع شده این است که به حریف خود یعنی دفتر کل متمرکز نگاه کنید. فرض کنید که تمام دادههای مربوطه در یک ثبت متمرکز که توسط یک نهاد واحد نگهداری میشود، موجود است. برخلاف رویه فعلی، رکورد متمرکز ایمن نیست و بنابراین از طریق انبوهی از پشتیبانها که در چندین سرور نگهداری میشوند، به صورت نیمه توزیع شده است.
چندین خطر مرتبط با راه اندازی متمرکز وجود دارد. اولاً، اگر سخت افزاری که رجیستر روی آن «قرار داده شده» از بین برود، محتوای اطلاعاتی و اختیار تأیید صحت آن از بین میرود. دوم، مدیران مخرب پایگاه داده یا مدیران غیر وفادار ممکن است محتوای اطلاعات ثبت را دستکاری کنند. سوم، یک حمله سایبری میتواند منجر به از دست دادن و اصلاح دادهها شود.
این مسائل توسط دفترهای توزیع شده، که مانع دستکاری میشود، مورد توجه قرار میگیرد. بسیاری از نقاط ذخیره سازی داده (گرهها) باید در مورد فناوری زیربنایی توافق کنند. به عنوان مثال، با فرض برابر بودن سایر شرایط (ایمنی سرور و غیره)، اگر n گره وجود داشته باشد (به جای یک دفتر کل متمرکز) و e کار مورد نیاز برای نفوذ به هر سرور منفرد را توصیف کند، اقدام لازم برای دستکاری همه سرورهای لینک شده n*e خواهد بود نه 1*e.
پروتکل بلاک چین اغلب در ارتباط با دفتر کل توزیع شده استفاده میشود. ذخیره سازی دادهها در بستههای داده (به نام بلوکها) در دستههای دقیق مرتبط با زمان، با بلوکهای لینک شده به بلوکهای قبلی و بعدی از طریق مهر زمانی مرتبط است، و همچنین چندین پروتکل که شواهدی مبنی بر مجوز کاربر برای تغییر دادههای ذخیره شده ارائه میدهد.
از آنجایی که یک حمله سایبری موفق باید همزمان نه تنها یک مجموعه از دادهها، بلکه تمام مجموعه دادههای بعدی (یعنی کل بلاک چین) و همچنین مهرهای زمانی را خراب کند، بنابراین بلاک چین فساد دادهها را حتی دشوارتر میکند.
تکنولوژی دفتر کل توزیع شده | بلاک چین | |
ساختار بلوک | دیتابیسی است که در گرههای مختلف پراکنده شده است | شامل بلوکهای داده ( نه ساختار اصیل از دفتر کلهای توزیع شده)میشود |
ترتیب | طرفهای درگیر شرایط را روی گاغذ مینویسند. | همه بلوکها از یک ترتیب خاص پیروی میکنند |
توکن | توکنها یا هر ارزی اجباری نیست | بخشی از اقتصاد توکن ضروری است. |
قراردادهای هوشمند، مفهوم جدیدی که هدف آن رسیدگی به مشکل اعتماد در تعاملات انسانی و همچنین افزایش کارایی است، زمینه مناسبی را در دفتر کل توزیع شده پیدا کرده است. آنها پروتکلهای نرمافزاری خوداجرایی هستند که برخی از شرایط یک توافقنامه دو طرفه را نشان میدهند. این قراردادهای هوشمند نه باهوش هستند و نه به معنای حقوقی قراردادی هستند.
شرایط قرارداد مستقیماً در خطوط کد کدگذاری میشوند. قراردادهای هوشمند اجازه میدهند تا معاملات بین طرفهای غیرمشابه و ناشناس بدون نیاز به مکانیزم اجرایی خارجی (مانند داور، دادگاه یا مرکز تهاتر مرکزی) انجام شود.
در نتیجه، معاملات شفاف، قابل ردیابی و برگشت ناپذیر هستند. فرآیندهای مبتنی بر قرارداد هوشمند میتوانند در دفتر کل توزیعشده ایمن شده توسط بلاک چین انجام شوند و در آنجا ثبت شوند. این ترکیب خاص در قلب اکثر بحثهای DeFi قرار دارد.
روابط متقابل بین ABCD و DeFi
این چهار فناوری به سرعت در حال ظهور اغلب برای تمرکززدایی امور مالی بسیار مهم هستند زیرا برای دستیابی به آن استفاده میشوند. به عنوان مثال، بسیاری از عملکردهای مالی غیرمتمرکز از (i) کارایی قدرتمند هوش مصنوعی و صرفه جویی در هزینه استفاده میکنند. (2) قراردادهای هوشمند تعبیه شده در دفتر کل توزیع شده که از طریق ثبت سوابق و کارایی برتر بلاک چین ایمن شده است. (iii) سیستمهای ابری برای میزبانی تقریباً همه فرآیندهای مالی غیرمتمرکز و (IV) قدرت تعیین کننده بالقوه تجزیه و تحلیل دادههای الگوریتمی.
هر یک از این چهار فناوری ارزانتر، راحتتر و کارآمدتر هستند و امکان همکاری میان شرکتکنندگان متعددی را که خدمات مالی را بهصورت غیرمتمرکز ارائه میکنند، فراهم میکند.
ساختن یک سیستم مالی کاملاً جدید: اکوسیستم DeFi و معماری آن
سیستم مالی غیرمتمرکز (DeFi) عبارتی است که نه قانونی است و نه فنی. با این وجود، به طور فزاینده ای در گفتگوهای مربوط به آینده امور مالی و مقررات آن به کار گرفته میشود. عدم تمرکز؛ فناوری دفتر کل توزیع شده (DLT) و بلاک چین؛ قراردادهای هوشمند، حذف واسطهها؛ و بانکداری باز نمونههایی از استفاده رایج از DeFi هستند.
مزایای واقعی DeFi از ادغام هوشمندانه اصول اولیه مالی ماژولار شده، از جمله استیبل کوین، وامگیری/وام دهی و مبادله ناشی میشود. بلاک چین (همچنین به عنوان لایه صفر شناخته میشود) سطح اعتماد و امنیت را در DeFi ارائه میدهد. بالای لایه صفر لایه یک قرار دارد، جایی که عملیات مالی ضروری اکوسیستم DeFi، مانند یک استیبل کوین غیرمتمرکز برای پرداختها، توسعه مییابد.
سطح بعدی (لایه دو) به کاربران امکان دسترسی به ویژگیهای بسیار پیشرفته تری مانند وام/قرض گرفتن و ترید دارایی را میدهد. لایه سوم و خدمات مالی پیشرفتهتر که در برنامههای غیرمتمرکز (DApps) ساخته شدهاند (مانند صرافیهای غیرمتمرکز یا DEX) دنبال میشوند.
در نهایت، در لایه چهار تجمیع، DAppهای کاربرپسند بسیاری از ویژگیها را برای ایجاد سرویسی قابل مقایسه با آنچه که اکنون در برنامههای بانکی داریم ادغام میکنند: ذخیره و انتقال پول، سرمایه گذاری در داراییها، وام گرفتن در برابر این داراییها (تجارت لورج) و غیره.
پروژههای DeFi در گذشته نشان داده اند که سرمایه گذاریهای سودآوری داشته اند. تیمهای توسعه بسیاری از این پروژهها مقدار زیادی از عرضه توکن یا سهام الکترونیکی مورد استفاده برای تنظیم و محافظت از عملکرد شبکه اصلی را نگه میدارند.
این نه تنها به تیم اجازه میدهد تا از آینده نگری قیمت سود ببرد، بلکه به شرکت اجازه میدهد تا یکی از طرفین عملکرد صحیح پروتکل باشد و به آن مزایایی برای تضمین مؤثر عملکرد صحیح شبکه میدهد.
دید DeFi چه تفاوتی با وال استریت دارد؟
DeFi در صدد ایجاد یک سیستم بانکداری جایگزین از پایین به بالا، کاملاً غیرمتمرکز، بدون سانسور، کم کارمزد، کاملاً خودکار و بدون طرف مقابل است. DeFi، مانند اتریوم (ETH) و بیت کوین (BTC)، بدون مجوز است، به این معنا که هر کسی، صرف نظر از موقعیت اجتماعی یا کشور مبدأ، میتواند کد را ارسال کند و از این پروتکلهای منبع باز استفاده کند.
این در تضاد کامل با سیستم بانکداری سنتی است، که در آن این دو متغیر غالباً توانایی فرد را برای ارائه خدمات تعریف میکنند و در برخی موارد آن را محدود میکنند. به عنوان مثال، DeFi خدمات مالی، به ویژه خدماتی که فقط توسط مؤسسات بزرگ قابل اجرا هستند، مانند مشتقات سفارشی را دموکراتیزه میکند. علاوه بر این، این مشتقات ارزش اسمیقابل توجهی در DeFi نسبت به بازارهای مالی سنتی دارند.
بنابراین، با توجه به این همه بازسازی محصولات مالی موجود، چه تفاوتی بین DeFi و سیستم مالی معمولی وجود دارد؟ هر DApp در DeFi منبع باز است و هر تراکنش شفاف است. این همچنین برای DAppهایی با سطوح بالاتر تجمع صادق است.
در مقابل، به نظر میرسد وال استریت یک جعبه سیاه است، که کاربر را ملزم میکند به آنچه مؤسسات میگویند اعتماد کنند. ثبات مالی، ایمنی مصرفکننده و پیشگیری از تقلب، همگی توسط استانداردهای انطباق دقیق و همچنین مقررات و نظارت دقیق توسط مقامات دولتی مانند کمیسیون بورس اوراق بهادار و مرجع رفتار مالی تضمین میشوند.
کارایی سیستمهای متمرکز (شرکتهای خدمات مالی) غیرقابل انکار است. از سوی دیگر، مشتریان در مقایسه با برنامههای منبع باز و غیرمتمرکز DeFi، اطلاعات کمتری نسبت به نحوه خرج کردن پول خود توسط بانک دارند. به طور خلاصه، اگر بیت کوین یک جایگزین مدرن، دیجیتال و غیرمتمرکز برای معاملات و حفظ ارزش است، DeFi یک سیستم مالی جایگزین مدرن، دیجیتال و غیرمتمرکز است.
مسیر پیش رو
الگوریتمها و برنامههای کامپیوتری غیرمتمرکز بر نحوه ایجاد، مبادله، انتقال و تبدیل ارزش به ابزارهای مالی و مشتقات در آینده نه چندان دور نظارت خواهند داشت. از آنجایی که این فناوری – که DeFi نامیده میشود – جایگزین زیرساختهای مالی قدیمیمیشود و عصر “تبادل ارزش یکپارچه” را آغاز میکند، صنعت مالی که به طور سنتی این عملکرد را ایفا میکند، تغییر خواهد کرد.
این رویکرد یک پارادایم کاملاً جدید برای مبادله ارزش ایجاد میکند. در یک دهه آینده، ممکن است بتوانید به فروشگاه مورد علاقه خود بروید و با یک کیف پول دیجیتال با استفاده از داراییهای مختلفی که در اختیار دارید، پرداخت کنید. این داراییها میتواند شامل مقداری ارز فیات (مثلاً USD)، بیتکوین، کلکسیونهای دیجیتال (مانند توکنهای غیرقابل تعویض یا NFT) و احتمالاً حتی برخی از بدهیهای کوتاهمدت برای تأمین مالی موجودی خرید (به عنوان مثال، وام DeFi) باشد. بنابراین این امکان وجود دارد که به زودی بتوانید برای پرداخت محصولات روزمره از توکن دارایی خانه خود استفاده کنید.
علاوه بر این، فقط لازم است را در سیستم محل فروش صندوقدار در باجه صندوق گوشی هوشمند خود اسکن کنید، و همان گوشی یک تراکنش را از کیف پول جهانی تان (شامل تمام داراییهای شما) آغاز میکند. داراییهای شما فوراً مبادله میشود و بر اساس داراییهایی که تصمیم به پرداخت آن دارید، به هر نوع ارزشی که فروشنده بپذیرد، ارسال میشود.